سفارش تبلیغ
صبا ویژن


آه زهرا! عرش مشکی پوش شد
وای شمع مصطفی خاموش شد!




ای یاس بی نشانه ی من! بعد رفتنت
در گوش ماست مرثیه ی هیجده خزان
بزم شبانه تامدتی روضه خون حضرت زهراء سلام الله علیهاست،خواستی دلت رو بسپار به نوای بزم ما
از همه دوستان التماس دعا دارم.یاحق


نوشته شده در  چهارشنبه 86/3/9ساعت  11:29 صبح  توسط لیلا 
  نظرات دیگران()

زینب سلام الله مدال افتخاری که بر سینه اسلام تا ابد میدرخشد و باقی خواهد ماند.
وزینب این مدال را کسب نکرد مگر در مقام صبر
کی میدونه صبر زینبی یعنی چه؟؟ همون صبری که بعد از اون همه مصیبت،
( ما رایت الاجمیلا)
سر داد.
تا حالا شده از خدا صبر زینبی طلب کنی ؟؟ زبونی نه ها !
چند وقتیه با خودم درگیرم، دلم میخواد از ته دل بگم که خدایامن هم هستم  اما تا به این آیه میرسم ته دلم میلرزه
«احسب الناس ان یترکوا أن یقولوا آمنا و هم لا یفتنون*و لقد فتنا الذین من قبلهم» (عنکبوت/2و3)
آیا مردم چنین پندارند که به صرف اینکه گفتند ایمان آوردیم، رها شوند؛و{بر این ادعا}هیچ امتحان نشوند؟
وهمانا که ماامتهایی که پیش ازاینان بودند رابه آزمایش آوردیم تا خداوند راستگویان راازدروغگویان کاملاً معلوم سازد.جدایی سره از ناسره...
آخه امام صادق(ع) گفتند: صبر نسبت به ایمان همچون سر نسبت به بدن است،که اگر سر از بین رود بدن هم از بین رود
و همچنین اگر صبر از بین رود ایمان از بین رفته است.(اصول کافی)
خب،حالا که صبر اولین پله رسیدن به ایمان شد، تا انتخابش نکنم و از خدا نخوام چطوری میتونم پا به پله های بعدی بزارم؟
باز امام صادق(ع) گفتند:صبر بر مصائب و سختیها سنتی است که بنده مؤمن باید از امام خودش داشته باشد
تا خداوند برای او فرج حاصل کند.
به نظرتون زینب (س)،(ما رایت الا جمیلا)
رو در چه حالتی گفتند؟
اول واقعه کربلا؟ نه! در گودی قتله گاه؟  نه! رو تل زینبه ؟ بازم نه! برات میگم.دقیقاً بعد از اینکه آزمایش شد.
درسته در مجلس ابن زیاد( لعنة الله علیه)؛ همون لحظه که اون ملعون پرسید:یا زینب! کیف رایت صنع الله باخیک و اهل بیتک؟
و اینجا بود که زینب با افتخار سر داد( ماجز زیبایی چیزی ندیدیم). و صبر، زینتِ زینب شد
اما فرج که امام صادق فرمودند ، اینجا برای زینب(س) حاصل نشد.
درزیارت حضرت میخونیم:(السلام علیکَِ یا من ظهرت محبتها للحسین المظلوم فی موارد العدیدةٍ، و تحمل المصائب المحرقة للقلوب مع تحملاتٍ شدیدة) امام حسین(ع) سوای برادر،بر زینب (س)امام هم بود.
و زینب(س) باز طبق گفته امام صادق(ع)که فرمودند: یکدیگر را به صبر و استقامت سفارش کنید و مرابطه کنید.که مرابطه را پایدار ماندن با امام  و اصل پذیرش ولایت تعبیر کردند،ثابت قدم ماند.
اما اینجا هم برای حضرت فرج حاصل نشد.
در فراز دیگری از زیارتشون میخونیم: السلام علیکِ ایتها البعیدة عن الاوطان،السلام علیکِ ایتها الاسیرة فی البلدان،اسلام علیکِ ایتها المتحیزة فی خرابة الشام
سلام بر بانوی دور از وطنها...بانوی اسارت رفته ی در شهرها و سرزمینها....بانویی که جای گرفتی در ویرانه و خرابه ی شام
. پس فرج کی حاصل شد؟؟
به تعبیرمن،حضرت تا زمانی که زنده بودند فرج براشون حاصل نشد.ولی یک لحظه دست از مجاهده بر نداشت. و با تمام وجود بر این مصائب در راه ولایت صبر رو پیشه کرد.
                 حیا دریا و عصمت چون صدف،شالوده مطلب      علی دریا،صدف زهراء،یگانه گوهرش زینب
چند روزیه به این فراز دعای عهد که میرسم ( اللهم اجعلنی من انصارهِ و اعوانهِ).  می مونم
میگم آخه چطور من که بر گرفتاریها و شدائد صبر ندارم و زودی به جزع و وزع میافتم چطوری میتونم ادعا کنم که
( اللهم اجعلنی من انصارهِ و اعوانهِ).؟؟‏!! یا چطوری بخوام که(اللهم ارنی الطلعتة الرشیدة)؟؟!!
آخه خدا با دلم کار داره، صداقت......
خب حالا من هم (صبر زینبی) میخوام. دلم میخواد ازته دل بگم خدایا من هم هستم. اما از زبان تا دل فرسنگها راهه؛
                                راهی که فقط با صبر معنی میشه، اونم صبر زینبی...


نوشته شده در  پنج شنبه 86/3/3ساعت  12:0 صبح  توسط لیلا 
  نظرات دیگران()

اینم سوغات سفر ما؛ کدوم سفر؟ سفر مشهد دیگه؛ دعا گوی همه بودم،حتما میگید چرا بی خبر؟ به جان خودم ناگهانی بود. می دونید چیه من اصلا از جام، جم نخوردم.این سفرو توفیق زیارت رو به من دادند. حالاچطوریش بماند زیاد مهم نیست مهم معرفت بعد اززیارته که باید کسب کنیم. سوغات سفر رو هم خودشون جور کردند. اینم سوغات، دست کم نگیرید،بخونید دیگه
((به من گفت التماس دعا
گفتم دعای من زیاد مهم نیست
گفت دست کم نگیر دیگه!
گفتم نمی دونم چی شده و چی داره میشه
گفت هرچی شده و هرچی میشه خوبه.
گفتم من لیاقت این زیارت روندارم
گفت اول لیاقت رو میدن بعد زیارت رو،اول استجابت رو میدن بعد دعا رو؛پس دعا کن...))
یا مبتدی کل نعمة قبل استحقاقها«ای اغاز کن هر نعمت پیش از لیاقت»
درسته « او» راست میگفت.مگه بعد زیارت امام رضا علیه السلام نمیخونیم:
...وکلما وفقتنی من خیر فانت دلیلی علیه و طریقی الیه.« وهر گاه مرا بر کار خیری موفق داشتی پس راهنمایم بخیر تو شدی»
...لا تحمد یا سیدی الا بتوفیق منک یقتضی حمدا «و کسی ثنا و حمد تو را جز به توفیق تو نتواند.»
درسته نگاه نکن به خودت که مثل یه فانوس کم نورو ضعیفی،به روبرو نگاه کن،که منبع نوری که داستان نورش به مانند مشکاتی ماند که دران روشن چراغی باشد..که شرق وغرب جهان بدان فروزانست..که خدا هرکه رابخواهد بنورخود هدایت میکند.نور/35
                                                                     
حالا با تمام وجود بگو: السلام علیک یا صاحب الزمان،یا اباصالح المهدی ادرکنی.
اللهم ادفع عن ولیک و خلیفتک و حجتک علی خلقک...و حفظه من بین یدیه...و السلام علیه و رحمة الله و برکاتة.
 به گمانت اگر برای حضرت دعا کنی او دعای خیر در حقت نمی کنه؟در صورتی که او، ولیّ احسان است.
دعایی در مهج الدعوات از فرمایشات امام زمان (عج)هست که میفرمایند: و کسانی که برای یاری دین تو، از من پیروی می کنند، نیرومند کن و آنان را جهادگر در راه خودت قرار ده، و بر بدخواهان من و ایشان ، پیروزشان گردان.......
درسته ما با همین سلامی که به اقا میدیم یا همین دعای فرج که میخونیم ،یابرای سلامتیشون صدقه میدیم یا همین زیارت جمکران که میریم،امام زمان رو یاری کردیم.
و هر گاه مورد تحیت (سلام و ستایش ) واقع شدید، به بهتریا نظیر ان پاسخ دهید.(نساء/86)
پس دعامون رو دست کم نگیریم .اگر خالصانه برای ایشون دعا کنیم، حضرت هم خالصانه برامون دعا میکنند.   که دعای ان حضرت کلید هر خیر و داس هر شر است.
خداوندا: دعا میکنم وبا تمام وجود از تو میخواهم و بربازگشت  دعا وثنایم، امید بهتر دارم زیرا که شنونده  و اجابت کننده ی دعایم توهستی . یا اسمع السامعین.                                    


نوشته شده در  یکشنبه 86/2/16ساعت  9:1 صبح  توسط لیلا 
  نظرات دیگران()

(( نوای بزم شبانه شما رو به خوندن زیارت آل یاسین دعوت میکنه ،اگه نخوندی.بسم الله...))
«ازامام صادق (ع) آمده که فرمود:در تورات نوشته شده هر که تو را نعمتی داد سپاسگذاری کن، و به هر که تو را سپاس گفت انعام بنمای، که اگر نعمتها شکر گزاری شوند از بین نمی روند.......شکر مایه ی فزونی نعمتها و ایمنی از دگرگونیهاست».(کافی/ج2 )
هر پنجشنبه نامه عملمون خدمت آقا امام زمان علیهم اصلاة و السّلام عرضه میشه و ایشان از تمام کارهای ریزودرشت ما با خبرمیشند.
نامه عمل هم که الا ماشاالله درهرخطش یک خوبی به زور پیدا میشه یا اگرم پیدا بشه سه تا گناه پشت سرش هست که اون یک خوبی توش گمه.
چه کسی از ایشان به ما مهربانتر؟
حتما شنیدین که همه ی دعای امام زمان برای ماست.فکر میکنید با دیدن نامه اعمالمون و اون همه گناه، آقا بی کار میشینند
.(السلام علیک حین تحمد و تستغفر)
ما چطوری جواب حضرت رو میدیم؟
وجود مولای ما حضرت حجت(عج) از مهمترین نعمتهای الهی بر ماست.
 اما ما چی،چطور شکر این نعمت رو به جا میاریم؟
شب و روز جمعه رو چطوری میگذرونیم؟؟
یا مهمونی دعوت داریم، یا جشن عروسی، یا با دوستان و اهل خانواده به گردش و تفریح میپردازیم یا اگر خیلی نتبل باشیم تو خونه میمونیم اونم یا گوشمون درگیره یا چشممون.درگیر چی ؟؟
روایت زیر روباهم بخونیم:
در اعمال شب جمعه داریم که ترک بر خواندن شعرسفارش شده
«امام صادق(ع):مکروه است روایت شعر برای روزه دارو محرم در حرم و روز و شب جمعه».راوی گفت هر چند شعر حقّی باشد؟ فرمود آری هرچند شعرحقّی باشد.
خب حالامتوجه شدین گوش و چشم وفکرو روح و قلبمون .......چطوری درگیره؟
بازم بگم؟ مهمونی هامون، دورهم جمع شدنهامون، با شعر که چه عرض کنم با انواع الات موسیقی، به قول بعضیا جون میگیره
(در منطقه ما که اینجورهست شما رو نمیدونم).
                                             
               

                                          امان از لحظه غفلت

تمام نعمتهای ظاهری وباطنی ماازشاخه های این نعمت بزرگ-یعنی وجودامام- است(واتمم نعمتک بتقدیمک ایاه امامنا).

باز«ازامام صادق(ع):شکرانه نعمت دوری از محرمات است و تمام شکر این است که بگویید الحمدالله » 
کو دوری کردنهای ما؟ کوالحمد گفتنهای ما؟
میدونید که نمیشه یه هفته کمیل و ندبه بخونیم هفته دیگه مثل جماعتی که بالا ازشون گفتیم باشیم.اداء شکر ما را به نعمتهای بزرگ نائل میگرداند.
(لئِنْ شَکرتُمْ لاَزیدَنّکُمْ).چه نعمتی بالاتر ازظهورحضرت ؟ به نحوی که ما را ببیند وما هم ایشان را ببینیم.
(متی نرانا و نراک).
دیگه بس نیست این همه کفران نعمت؟(تاکیدم بیشتر به خودم هست)
دعاهای زیادی وارد شده که با خوندنشون بتونیم تا حدودی شکر این نعمت روادا کرده باشیم جای دوری هم نمیخوایم بریم تو هرخونه ای مفاتیح الجنان پیدا میشه فقط کافیه نیت کنی و ...........
راستی اگه حال دارین آیات 16تا 17 سوره سباء رو بخونید تانتیجه کفران نعمت رو بهتر متوجه بشید(عبرت آمیز برای گوشهای شنوا و چشمهای بینا).ترجمه فارسی رو در کامنتها براتون گذاشتم.


نوشته شده در  جمعه 86/2/7ساعت  4:30 عصر  توسط لیلا 
  نظرات دیگران()

اگرمیخواین نفس گرم برادرعزیزمون آقای اکبری روگوش کنید، نوای  امشب بزم شبانه  رو گوش بدین. (مگه هر کی که بد شد دل نداره)
به دل خودم که خیلی میشینه.
جاتون خالی جمعه  بعد ظهر خدا قسمت کرد با اهل مسجد محل ، یه سفر زیارتی درون شهری داشتیم
حرم نورانی  امام زاده محمد بن زید (ع)
اگه بخوام کاملتر بگم امامزاده محمد بن زید بن علی بن حسین(ع).زید همون پسر امام سجاد(ع) هستند که میگند بعد ایشون باید امام  مسلمین میشد.
حرکتمون با چند صلوات شروع شد حالا که رسیدیم هر کی پیاده میشد میگفت: انشاالله کربلا!  انشالله کربلا!
زیارت اولاد امام اومدیم بازم میگیم کربلا! اصلا من با این موضوع مشکل دارم دست خودم هم نیست
چرا هر کجا میریم نرسیده میگیم انشاالله کربلا!
تو کارهای خودمون هم که بخوای خوب ریز بشیم میبینم اگه بخوایم رییس یه جایی رو ببینیم پله پله مارو میبرند اول دفتر دار بعد  نماینده بعد وزیر ووووووو بعد رییس تازه رییس رو هم در بعضی مواقع فقط از طریق نماینده خصوصیش میتونیم باهاشون حرف بزنیم. اما تو مسایل معنوی  اول میخوایم رییس رو ببینیم .
آخه  زیارت  امام حسین (ع) در کربلا رو میگند زیارت خداوند در عرش ، خیلی حرفه!!! نه؟؟
حالا اینجا بپذیرند، ما بامعرفت زیارت رو انجام بدیم شاید نگفته خودشون دادند.
یه لحظه با خودم گفتم کربلای من کی هست؟
چرا من به زبونم نمیاد بگم
انشاالله کربلا!
مگه ما تو زیارت عاشورا نمیگیم السلام علی اولاد الحسین خب این امام زاده هم یکی از اولادان امام حسین هست، پس این چیه که باز هم این جمله تکرار میشه ؟ انشاالله کربلا!
میدونید به چی فکر میکردم یادم اومد سال گذشته فکر کنم همین موقع ها بود با همین گروه مشرف شدیم اینجا!
یادم اومدعهدهای کنار ضریح رو که با آقا بستم و ..........الان !!
حالا فهمیدم چرا نمی تونم مثل بقیه بگم
انشاالله کربلا!
  منی که زیارت اولاد امام حسین (ع) روم تاثیر مثبت نداشته چطوری میتونم زیارت خودشون رو طلب کنم ؟
گفتم آقا روم سیاه من همون دروغگوی پارسالی ام، دروغگویی که به خودش هم دروغ بگه مثل دزدی میمونه که از خودش بدزده، اومدم اما نمی گم چی بده یا انشالله کجا! اومدم سنگهای پارسالی رو که باهم واکندیم بگردم شاید پیداشون کنم آخه آقا الان میفهمم ظرفی که شما با محبت پرش کردی ناغافل دم در، یا نمی دونم بین راه، از دستم افتاد و شکست . من بی عرضه حتی سعی نکردم جمعش کنم. 
 یکی از این خانم های که باهامون بود شصت سال رو داشت چقدر قشنگ دودستی ضریح رو گرفته بود التماس میکرد و با اون لهجه محلی خودمون میگفت:( بخدا مِرَم هَمونْ جو مونُم دیگه هم نَمی یام) می گفت کی منو ببره کی بیاره میرم همون جا.........نمی دونید، قشنگ میتونستی سوز درونش رو حس کنی که چیزی رو که داره طلب میکنه ازته دل میگه
تا الان پیش اومده با صدای بلند  چیزی رو از خدای خودت طلب کنی ؟ خب این  یک درخواست بزرگ هست دیگه نه؟ میدونید که  کربلای واقعی  رو به هر کسی نمیدن
راستش حسودیم شد، آدم چقدر باید از خودش مطمئن باشه که اینجوری حاجتش رو بلند بلند بخواد.
 اما من چی؟ مجبور بودم آروم ترین و زیر ترین  گام صدام رو پیدا کنم و فقط بگم که چی کردم ، نه اینکه چی میخوام.
نماز رو که خوندیم  حاج آقا شرف الدین چندتا حدیث گفت یکیش که خیلی به دلم نشست این بود: خداوند جوان  تایب را دوست دارد.(نشنیدم از کدوم یک از معصومین بود) اینجا هم حرم اولاد امام حسین هست دعا مستجاب میشه، جوونها نماز و توبه کلید مشکلهاتونه. یعنی توبه کنیم ، توبه هم یعنی به اون گناه برنگردیم دیگه .
یادم میاد در سوره( ص/41 ) شکوه ی حضرت ایوب به خداوند:(یاد کن بنده ما ایوب را........عرض کرد شیطان مرا رنج و عذاب رسانید) و دردو  ایه بعد خداوند میفرمایند: (......نعم العبد انه اواب)( او خوب بنده ای است او بسیار رجوع  کننده است )و بعد خدا درهای رحمتش رو به روش باز میکنه و بقیه ایه که فکر میکنم خوندن این چند ایه خیلی امید به ادم میده. امید به بازگشت
میگم ماها چطوری توبه میکنیم؟ یا اینجوری بگم تا چند ساعت بعد توبه میتونیم رو حرفمون ثابت قدم بمونیم؟
اصلا ما اون جوان تایبی که خدا دوسش داره،شدیم ؟ تا بعد استغفار درهای رحمت رحیمیه اش رو به رومون باز کنه؟؟؟؟
حالا هی بگیم انشاالله کربلا!


نوشته شده در  یکشنبه 86/2/2ساعت  4:4 عصر  توسط لیلا 
  نظرات دیگران()

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یک رمضان و یک امام حسن!
آهنگ دلنواز!
[عناوین آرشیوشده]