سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

   در صحیفه ی دوستی نقش خطیست که جز عاشقان ترجمه آن نخوانند 

  در خلوت خانه ی دوستی میان دوستان رازیست که جز عارفان ندانند  

  درنگارخانه ی دوستی رنگیست از بی رنگی که جز والهان ومشتاقان نه بینند 

                            

                         

چشمی دارم همه پر از صورت دوست 

                          با دیده مرا خوش است تا دوست در اوست 

از دیده و دوست فرق کردن نه  نکوست 

                             یا اوست بجای دیده یا دیده خود اوست

                              


نوشته شده در  شنبه 85/7/29ساعت  12:5 صبح  توسط لیلا 
  نظرات دیگران()

تقدیم به پاییزی که بهارش به اذن او سبز میشود

پاییز را دوست دارم

چون فصل دلم پاییزیست

زرد!                   نارنجی !             قرمز!

زرد میشوم وقتی که به درازی راه می اندیشم .

نارنجی میشوم وقتی که از تو به تو میرسم.

قرمز میشوم وقتی که به خواب یاد تو فرو می روم.

نسیم نام تو گوش جانم را نوازش می دهد.

و شبنم حضور تو، خواب گران از چشمان منتظرم می رباید.

بزم دلم را با شمع یاد تو شاعر می کنم

و ظرف بلورین احساسم را با سنگ غیبت تو می شکنم

می نالم ، می شکنم و درعمق دریای یاد توغرق میشوم.

ای حس آشنا، پاییز یادت مدتهاست زیر پای دلم خش خش میکند.!!

آیا  برگ زردی از من زیر پای فصل حضورت هست تا به نای دلم نوایی برساند؟

آیا پاییزدلم را بهاری هست؟


نوشته شده در  سه شنبه 85/7/25ساعت  3:31 عصر  توسط لیلا 
  نظرات دیگران()

اقا جون ،مهدی فاطمه، نور دل همه

اقا جون این شبها همه میرن یه جای خوب میشینن به امید اینکه شما رو ببینن میرن مسجد میرن حسینیه  یامیرن یه امام زاده

امامن کنج اتاقم نشستم و صدات زدم  در طول سال آنقدربارگناه به دوشم کشیدم که نتونستم بیام و بین مردم بشینم و صدات کنم اخه صدای من گناهکار با صداها و ناله های کسانی که کل سال رو منتظر همچین شبی بودن سنخیت نداره، غریبه اس

ناله من فقط بوی توبه میده ،زجه ی من فقط رنگ پشیمونی داره ،شکوه من فقط برای رهایی از گناهامه

دیشب خیلی صدات زدم (( یا مهدی ادرکنی ))گفتم.

میدونم گوشه گوشه اتاقم شاهد گناهامه میدونم جایی برای پذیرایی از شما ندارم.

هر سال میگم باشه سال اینده میرم یه جای با آبرومیشینم یه جایی که اقا امام زمان  ادرس اونجا رو بلد باشه. اما نمی شه شب قدر میاد ومن همون گناهکار گذشته هستم تا بخوام از خدا بابت گناههای ریزو درشتم بخشش بگیرم صبح شده

اقا این دوشب که گذشت یه شب دیگه مونده تو همین اتاقم دوباره صدات میکنم

یا مهدی ادرکنی

 یا مهدی ادرکنی

اگه اینجا ارزش اومدن نداره باشه فقط جوابم بدین

 دوری تا کی ،گریه تا کی، ناله تا کی ، درد فراق تا کی

چون درد فراق در جهان چیست بگو ؟

عاجز ز فراق نا شده کیست بگو ؟

گویند مرا که در فراقش مگرای

آن کیست که ازفراق نگریست، بگو؟

 


نوشته شده در  یکشنبه 85/7/23ساعت  8:37 عصر  توسط لیلا 
  نظرات دیگران()

خدایا حالا که خودم رو اینجا، سر سفره پر برکت قدرمیبینم میگم سال گذشته سرنوشت خوبی برام نوشته بودی

 اجازه دادی که یک بار دیگه گریه کن مولام علی باشم ، اجازه دادی یه بار دیگه برای رهایی از گناهام تا دم در خونت بیام و خودم رو به نور شب قدر برسونم

خدایا همه ی چیزهای خوبی که برام سال گذشته ثبت کردی کم کم به من دادی تا بتونم شکر گزار تو باشم و این هم همون لطفی بوده که در حقم کردی.

خدایا نمیدونم امسال هم تونامه ام مینویسی که این بنده ضعیف سال دیگه اجازه داره سر این سفره بشینه یا نه ؟

خدایا سال گذشته که اقام رو ندیدم یا دیدم اما نشناختم

نمی دونم تو نامه ام نوشتی که این بنده بی قراردیدار امامشه و برای دیداراون بی تابی میکنه ؟

خدایا به فرشته هات بگو که اینوتو نامه ام بنویسن :

 بنویسن که این بنده هیچ آرزویی جز دیدن روی گل مهدی نداره.

بنویسن یه گوشه چشم نرگس فاطمه برای این بنده ی مشتاق کافیه. 

بنویسن این بنده ظهورمولاش و به امامت رسیدن اقاش رومیخواد.

 

خدایا حالا که به دریای بزرگ شب قدر رسیدم کمکم کن تا بتونم با دلی اروم و مطمئن خودم رو به ساحل بخششت برسونم .


نوشته شده در  جمعه 85/7/21ساعت  9:48 عصر  توسط لیلا 
  نظرات دیگران()

اول سخنم رو با  (بسم الله رحمن رحیم ) قرنطینه کنم

چون چیزی که میخوام بنویسم به اندازه کلام خدا برام با ارزشه

میدونید دوستی با چی ارزش پیدا میکنه؟

یا اصلا دوستی خوب کدومه؟

یا به چه رابطه هایی میگن دوستی سالم و با ارزش؟

به عقیده من اگه میخوای یه دوست خوب داشته باشی باید از خدا بخوای

چون خدا میدونه که تو کجا ها ضعف داری میاد با یه دوست خوب همون کمبود رو برات جبران میکنه

حالا چطوری ؟

مثلا تو نمی تونی دروغ نگی بعد دوستت میگه دروغ نگو حتی مصلحتی

اگه تو به حرف دوستت عمل کردی پس بدون که اون دوستی واقیعیه چون اونو به چشم نصیحت نمی بینی یه حرف دوستانه بوده و تو هم با دل و جون میپذیری

اصلا دوستی یعنی تبادل خوبیها و پاکیها با یکدیگر

دوستی یعنی ببینی کجای کار دوستت میلنگه همون روبراش اصلاح کنی،حالا اون کمبودچه توحرفاش باشه چه تورفتارش

بعضی ها تعصب دارن که دوست باید حتما همجنس خود ادم باشه

اما به عقیده من اگه تو دلت فقط این باشه که ازدوستیها چیزهای خوب رو بگیری فرق نمی کنه دوستت مونث باشه یا مذکر، همشهریت باشه یا از یه جای دور ، همزبونت باشه یا با یه لهجه و یه فرهنگ دیگه

مهم اینه که بتونی باغبون دل دوستت بشی بعد هم گلهای قشنگ اون باغ رو با سخاوت تقدیم همدیگه کنید

صداقت ، امانت داری ، وفا ، مهر، صمیمیت، پاکی، دل بی کینه و یکرنگی همه اینا گلهای زیبای باغ یه دوستی سالم هستند و هدیه های اسمانی خدا

اگه یه روز حالت تغییر کنه ، یه روز احساس خوشحالی بهت دست بده ، یه روز احساس کنی دوتا بال برا پرواز کردن توآبی آسمون داری ، احساس کنی دلت شاده ، دلت راضیه ، احساس کنی خوشبخت ترازتو تو دنیا نیست ونبوده

احساس کنی همه خوبیهای اسمون مهربون برا تو پایین میاد، احساس کنی خدا بهترین ادمهاش رو به تو هدیه داده ، احساس کنی خدا داره باهات حرف میزنه یعنی احساس کنی حرفای دوستت بوی خدامیده، احساس کنی دلت غمی نداره، احساس کنی کسی هست برات دعا کنه به فکرت باشه اونم توجاهای خوب و مقدس ، احساس کنی هیچ غمی نداری از خدا حافظی، احساس کنی یه کسی نزدیکی دلت داری که همیشه بهت سرمیزنه، همیشه به فکرته ، اگه نباشی نگرانت میشه، اگه باشی افتخار میکنه، اگه بره ناراحت نمی شی،چون به وفاش ایمان داری که دوباره بر میگرده ، اگه بیاد سر مست میشی چون تشنه حرفاش و افکارش و حضورش هستی

 بدون که اون احساس همون هدیه ی اسمانی خداست. یه هدیه ی خدایی که درتو احساس خدایی بوجود میاره یه دوست خدایی که نشان و ردی از خدا داره . 

(کل این مطلب حرفایی بود که میخواستم به دوستم (شیدای او) بگم اما دنبال بهانه بودم، دنبال یه حس خوب خدایی میگشتم .

نمی دونم الان حرفام بویی از خدا داره یا نه فقط میدونم حرف دلم بود.

( شیدای او ) برام همون هدیه خدایی و همون احساس خدایی و همون دوست خداییه.

شیدای اقا امام عصر، شیدای آقا صاحب زمان، شیدای نرگس فاطمه، دل ما روهم شیدایی کرده شیدای همون غائب همیشه حاضر)

خدایا شکر از این همه خوبیت شکر از این همه دوستیت شکر از این همه مهربونیت

اخر مطلبم رو هم یا سخن همون خدای مهربون قرنطینه میکنم

((والمومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصلاه ویوتون زکات و یطیعون الله ورسوله اولئک سیرحمهم الله ان الله عزیز حکیم))

((مردان و زنان مومن همه یار و دوستدار یکدیگرند خلق را به کار نیکو وادار و از کار زشت منع میکنند و نماز بپا میدارند و زکات می دهند و حکم خدا و رسول را اطاعت میکنند؛ آنان را البته خدا مشمول رحمت خود خواهد گردانید که خدا صاحب اقتدار و درست کردار است و نیکان را به نعمت و رحمت ابد می رساند.))

                                                                    (سوره توبه، آیه 71)


نوشته شده در  چهارشنبه 85/7/19ساعت  1:12 عصر  توسط لیلا 
  نظرات دیگران()

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یک رمضان و یک امام حسن!
آهنگ دلنواز!
[عناوین آرشیوشده]