سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام، برادر بزرگوارم (ایران اسلام) از من خواستند تا در یک حرکت اینترنتی وبلاگم رو با نام ابا عبدالله (ع)معطر کنم با این سوال که :
از کدوم داستان کربلا بیشتر پند میگیرید؟

هر بار که به واقعه کربلا فکر کردم، وجود حضرت زینب(س)،وفای حبیب بن مظاهروشهامت حربن یزید ریاحی،بیشتر تکونم میده و همیشه امید حرکت بهم داده.
درمورد حضرت زینب(س)،سال گذشته اینجا نوشتم وقت کردین بخونید. صبر زینبی!
اما همیشه شهامت حُر با گذشته ی زشتی که هنوزچند ساعت ازش نگذشته بود،بیشتر با دلم بازی کرده!
همه میدونیم که حربن ریاحی کسی بود که آب رو بر امام و یارانش بست .نمیخوام از حر بگم میخوام این جوری به این موضوع نگاه کنم که درهر زمان وهر دورانی واقعه ی کربلا تکرار میشه و ما همه در هر وقت و هر زمان همچون حُر هستیم،چطوری؟
شب اول مُحرم اومد وگفت اومدم حافظه ی مبایلم رو پُر کنی مداحی!همه ترانه ها و کلیپ هام بشه امام حسین!!!!!آخه امام حسین یه چیز دیگس!!!
برام سنگین بود که بپذیرم،آخه اثر اون شُرب خمری رو که چند وقت پیش انجام داده بود و خبرش بهم رسیده بود هنوز تو بدنش بود و پاک نشده بود.اما نمیشد ردش کرد،حافظه مبایلش رو به قول خودش حسینی کرد و رفت.
این روایت رو بخونید:اگرهم میخواین گوش بدین .
استاد انصاری
آقائیست به نام حسین بن حسن هاشمی ست،این آقا مشکلات اخلاقی زیاد داشته:(شرب خمر......)
روزی درب خانه احمد بن اسحاق اشعری یکی از صحابه خاص امام حسن عسکری(ع) میرند و حاجتی دارند
احمد بن اسحاق میگند که ما چنین آدمی رو نمی پذیریم و ناامید برمی گرده.
موسم حج احمد بن اسحاق اومدوارد مدینه شد و درب خانه امام حسن عسکری (ع) رو کوبید فرمودند به اون نشان که یکی را که ما راه خانه ات را نشانش دادیم رد کردی ما هم امروز تو را نمی پذیریم.
جریان به گوش اون مرد هاشمی رسیدگفت: حاشا به کرم خدا اگه بخوام من دیگه این جوری ادامه بدم، میرم که برگردم! با یک پیام آقا وجودش متحول شد. دید شخصی من از این روایت اینه که امام حسینی دیگر و حُری دیگر در این داستان تکرار شده .
 فقط صرف اینکه یا حسین بگیم دیگه همه چی حلّه، نیست!بی زاد و توشه نمیشه
یا لَیتَنی قَدَّمْتُ لِحَیاتی (ای کاش خودم چیزی برای حیاتم از پیش فرستاده بودم)
تا توشه ای نفرستادی یا لَیتَنی داری.
شنیدی که گفتند: امام حسین(ع) کشتیِ نجات است؟ کار کشتیِ نجات چیه؟
به قول علامه طباطبایی
(حفظة الله): وقتی تو دریا گرفتار طوفان و اموج بشی کشتیِ نجات میاد که تو رو بِبَرهِ
چه توشه ای بهتر از محبت اهل البیت و چه زمانی بهتر از این زمان که کشتی نجاتش رو برای دل هرکس با دریایی ازمحبت به طوفان بلا روانه میکنه. مگه درمناجات التائبین نمی خونیم فَتَحتَ الی بابِکَ سَمَّیتَهُ التَوبَهَ
خب باب توبه رو گفتند اهل البیت هستند،پس همه چیزمهیاست اگر بخوایم واقعاًحرکت کنیم.چون روزی میاد که:
فَیَومَئذٍ لا یُعَذِبُ عذابَهُ اَحَد و لایُوثَقُ........
(خداوندعذاب نمی کند هیچکس را مانند این آدم و به زنجیر نمیکشدهیچکس را مانند این آدم!)
چرا این شدت و این عقوبت برای چنین موجودیست؟؟
خب میگند امکانات و فرصتهایی که به این آدم داده بودیم از همه بالاتر بوده(مسولیتها همیشه برابربا امکانات و اختیارات هست دیگه).
تو این ایام دل همه حسینی میشه! اما کیه که تا آخرحسینی بمونه؟یا کیه که تو آخرین لحظه شهامت حَر رو پیدا کنه وجوری حرکت کنه که تا آخرعمرتو کشتی نجات آقا بمونه؟ و ای کاش این یا حسین،یا حسین هامعرفتی به ما بده تا این یک ماه یاحسین بشه همه عمر با حسین! که در همین مورد هم سال گذشته نوشتم اینم وقت کردین بخونید.
تا کی یا حسین کمی با حسین!.
من هم ازدوستانم: زمینیان آسمانی ، صادقانه با خواهرم و شبنم سحرگاهی دعوت میکنم تا با این نهضت اینترنتی وبلاگشون رو با نام اباعبدالله(ع) معطر کنند.یاحق


نوشته شده در  جمعه 86/11/5ساعت  2:59 عصر  توسط لیلا 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یک رمضان و یک امام حسن!
آهنگ دلنواز!
[عناوین آرشیوشده]