سلام، اون کسی مفهوم نمایش کمدی رو میفهمه که آخر نمایش یه قطره اشک ازگوشه چشمش جاری بشه.
یه بغض چند ماهه تو گلومه !!همیشه دوست داشتم با همه رو راست باشم، حرفم رو هم میزنم حتی اگه سرم بره! اما بوقتش؛ وقتش رومن تشخیص میدم، وقتی که اون ادم به اشتباهش پی ببره،وقتی که عذاب وجدان، عذابش بده،اون وقت دیگه حرف نمی زنم چون میدونم همین سکوتم یه شاهنامه حرف بوده!
الانم میخوام راحت حرفم رو بزنم،لازمه که بعضی وقتا سکوت هم فریاد زده بشه!
- تمام رابطه ی دوستیم رو بخشیدم! میگفت تو نباید اون چیزی رو که داری ببخشی؛ بیچاره نمیدونست این بخشیدنه که باعث برکت میشه.
یاد حرف یه دوست افتادم که میگفت: فکر نکنی رفت وآمد زیاد و دید وبازدید آدم رو عزیز میکنه هرکس کار درست تره عزیزتره!
پامیشی میری پابوس امام رضا(ع) عوض اینکه به دردت برسی،به درو دیوارحرم خیره میشی وگیر میدی که چرا من جای شما نیستم؟! گیر میدی که چرا وقت زیارت خوندن کبوترها میرن جفت گنبد میشینن ومن نمیتونم؟! هیچی به هیچی دیگه، برمیگردی!
- راسته که میگن دنیای بعضی آدما واقعا کوچیکه!
- از مدیر محترم وبلاگ قافله شهدا که در کارهای وبلاگ کمکم کردند تشکر میکنم،به نیت سلامتیشون: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم.
- خدایا بازهم تو ومن، خدایا التماس دعا!
- یادش بخیر این هدیه ی یه دوست خوبه که ماه رمضون پارسال بهم sms زد؛ تقدیم به همه شماهایی که دوستون دارم: هر ماشینی که بوی اهل بیت بده نجات بخشه به آدمش نگاه نکن چون آدما عوض میشن!یاحق