• وبلاگ : بزم شبانه
  • يادداشت : عرفان
  • نظرات : 7 خصوصي ، 42 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      
     
    (1)واما در انتقاد از نظرات شما در وبلاگ آقاي علوي
    1-امام علي (ع) پس از رحلت نبي مکرم اسلام(ص)- خطاب به ايشان فرمودند: لولا أنك نهيت عن الجزع وأمرت بالصبر لأنفدنا عليك ماء العيون»
    يعني: اگر از بي قراري و بي تابي نهي نمى كردى و به بردباري فرمان نمى دادي چنان برايت اشک مي ريختيم که اشک چشمانمان تمام مي شد(نهج البلاغه ومستدرک الوسايل)
    و همچنين در نهج البلاغه آمده است که علي -عليه السلام- گفت: «أن علياً -رضي الله عنه- قال: من ضرب يده عند مصيبة على فخذه فقد حبط عمله». هر کسي به هنگام مصيبت و بلايي دستش را بر رانش بزند و تأسف بخورد، عمل او نابود گرديده است[نگا: الخصال صدوق ص (621) و وسائل الشيعة (3/270).].

    با سلام

    سركار خانم ليلا ، اين دوران ، آخرالزمان است . براي حفظ اعتقادات ، حتي به خيلي از كساني كه مقام بالاي روحانيت را دارند نميشود نگاه كرد و اقتدا نمود ! چه برسد به صدا و سيما . وضعيتي شده كه به صدق روايات ، معروف منكر شده و منكر معروف . بخواهيم معروفي را انجام بدهيم به منكر دعوت ميكنند ! اين روزگار سختي است اما ارزش مقاومت را دارد . ان مع العسر يسري . آساني بعدش خوش است . اگر نگوئيم همه مسائل! لااقل ميشود گفت بيشتر مسائل رنگ و بوي سياسي به خودش گرفته . ملاحظه نميفرمائيد بخاطر حفظ موقعيت سياسي با كشورهاي همسايه مخصوصا تركيه ، چطور به هر سازي كه آنها ميزنند اينها ميرقصند ؟! شايد گفتن اين مطالب در اينجا درست نباشد . در اين زمانه پاك ماندن كار سختي هست اما محال نيست . اللهم ثبت قلبي علي دينك .

    من الله التوفيق .

    سلام ليلا جان! خسته نباشي.
    خيلي ممنونيم که محبت کردي و بهمون سر زدي.

    *---*---*---*---*---*---*---*---*---*---*---*---*---*---*---*---*---*---*---*---*---*---*

    حضرت موسى بن جعفر، امام کاظم(عليهما السلام) فرمودند:
    بپرهيز از آنكه منع كنى مال خود را در طاعت خدا، كه انفاق خواهى كرد دو مثل آن را در معصيت. «بحارالانوار،75/320»

    *---*---*---*---*---*---*---*---*---*---*---*---*---*---*---*---*---*---*---*---*---*---*

    -:- اَللَّهُمّ عَجّل لِوَلِيکَ ألفَرَج -:-
    ¤¤¤ التماس دعا ¤¤¤

    سلام خواهر عزيز

    جالب بود . استفاده كردم

    موفق باشيد.

    عرض سلام و ادب و احترام دارم . ولادت حضرت موسي بن جعفر عليه السلام را خدمتتان تبريك عرض ميكنم . از بابت غيبتم معذرت ميخواهم .

    خيلي از مطالبتان استفاده بردم . استنباطها و نتيجه گيريهايي كه ميكنيد خيلي جالب هستند . اما براي عرفان معناي دقيقتري لازم است همانطور كه خودتان فرموديد . دو جمله هست كه راهگشاي ما براي رسيدن به عرفان حقيقي است . من عرفكم فقد عرف الله ، و ، من عرف نفسه فقد عرف ربه . يك معرفتي هست كه با مطالعه و اضافه كردن معلومات ، انسان بدست مياورد . اما با درونش آنرا درك نكرده بعبارت ديگر يقين قلبي بهش ندارد . و اينكه چطور ميشود در درون بهش رسيد مبحثي را ميطلبد كه در اينجا نميگنجد .

    اين جمله كه هر كس خودش را بشناسد خدا را شناخته ، در واقع مفهوم اين فرمايش حضرت علي را دارد كه : خدا رحمت كند كسي را كه ميداند از كجا آمده ، الان در كجاست و براي چه آمده و بعد از اين به كجا خواهد رفت . اينكه ما از اول خلقت كجا بوديم ، اين به دنيا آمدن و از دنيا رفتنمان چه مفهومي دارد و ... مطلب جديدي كه گذاشتم تقريبا گوياي قسمتي از اين مسئله است . خيليها كه ذائقه تصوف دارند هر جا اسمي از عرفان برده ميشود چنين برداشتي پيدا ميكنند كه منظور تصوف است . در حاليكه تصوف مثل آب گنديده اي است كه راه به اسلام و تشيع پيدا كرده و خراب و آلوده اش كرده . و هميشه مورد تنفير پيشوايان دين بوده است .

    سلام خانم گرامي

    متن كامل شما را بصورتي دقيق خواندم

    از ذوق و شوق شما براي كام برداشتن در اين وادي من هم به وجد آمدم

    اما با كمال احترامي كه براي شما قائلم بايد بگويم پراكنده گويي و كمي عمق سخن را در ان مشهود يافتم

    ليلا خانم گاهي ذوق و شوق فراوان در پيمودن مسير شناخت و تعالي ما را از راه اعتدال و صواب خارج مي كند

    نكته ي ديگري كه به ذهن مي آيد اينكه هدف از طرح اين مسئله آنهم با تاكيد بر اينكه نظر شخصي است در اينجا چه مي تواند باشد

    شايد بگوييد دعوت ديگران به شناخت بيشتر

    و شايد هم بيان احساستي كه از غور در اين وادي به شما دست داده است

    عرفان را ناقص تفسير كرده ايد اما مشكل در اين نيست اگر مغرور نباشيد

    ديدگاه شما نسبت به عرفان چيز جديدي نيست مهم نوع مسير رسيدن آن است

    ولي بايد بگويم مسير درستي انتخاب كرده ايد اما گام هايتان براي پيمودن اين طريق تنظيم نيست و سنخيت كاملي ندارد

    اين كار مقدماتي دارد تا اينكه آفات اين مسير گريبانگيرتان نشود

    بهر حال حركت شما و علاقه شما به اين مقوله در روزگاري كه همه و يا حداكثر بيشتر جوانان هم سن شما غرق در ماديات هستند ستودني است

    اما بدانيد كه از هر نظر داريد بر روي لبه تيغ حركت مي كنيد

    موفق باشيد - محمد رضا حلاج

    ===================
    ليلاخانم اين مطلب رو هم جالب ديدم گفتم براي شما بگذارم
    اميدوارنم مورد توجه شما واقع بشه :
    در قرآن بعضي از كلمات با كلمه هاي ديگر كه از نظر معني با همديگر تناسب دارند يكسان به كار رفته اند. مثلاً :
    1- كلمه “حيوه“ به معني "زندگي" 145 بار با مشتقات آن در قرآن بكار رفته است و به همان تعداد (145 بار ) كلمه “موت " به معني " مرگ“ با مشتقاتش بكار رفته است.
    2- كلمه “دنيا “ 115 بار و كلمه “آخرت“ هم 115 بار بكار رفته است.
    3- كلمه “ملائكه“ 88 بار در قرآن آمده است و كلمه “شياطين“ نيز به همان تعداد 88 بار بكار برده شده اند.
    4-“حر“ يعني گرما 40 بار و كلمه “ برد“ يعني سرما نيز 40 بار بكار برده شده اند.
    5- كلمه “مصائب“ 75 بار و كلمه “شكر“ نيز 75 بار
    6- كلمه زكات 32 بار و كلمه “بركات“ نيز 32 بار .
    7- كلمه “عقل“ ومشتقات آن 49 بار و كلمه “نور“ نيز با مشتقاتش 49 بار .
    8- كلمه “يوم “ به معني روز به تعداد روزهاي سال يعني 365 بار و “شهر“ به معني ماه نيز در قرآن به تعداد ماههاي سال يعني 12 بار بكار رفته اند.
    9- كلمه “رجل“ به معني مرد 24 بار و كلمه “امرأه “ به معني زن نيز 24 بار در قرآن بكار رفته اند.
    10- كلمه “امام“ بصورت مفرد و جمع 12 بار در قرآن آمده است.
    آيا اينها تصادفي است؟
    بياييد کمي فکر کنيم .

    سلام
    نقدي بر كبرا 11
    مسيح پسر خدا
    خيلي دور خيلي نزديك
    نامه به بوش
    اعتراف
    و...
    همه در
    كوچه هاي قلبم
    منتظر شما هستم
    ممنون

    هركس بخواهد عارف باشد بايد ذات دروني خويش را بشناسد وهركس خويش را شناخت خداي را ،وهركس خداي را ،فرامين اورا ،وهركس فرامين اورا، همانگونه كه براو عرضه داشته شده است عامل باشد، عارف است وعرفان ممزوجي ازبشرشناسي ،جاندارشناسي،محيط شناسي وكلا منظومه شناسي وهرآنچه دراين دارفناست شناختن است ،عارف نه آن است كه به كنجي رود وگنج عرفان را دربغل گيرد عارف آن است كه به جمعي رود وزيبائيها را نه ازبراي نفس تفسيرنمايد ويا خويش را ازروئيت آن زيبا زنداني ومحروم كند بلكه عارف آن است كه ببيند وبشناسد كه خالق اين زيبائي كيست... اين سخن استادم است و...

    سلام

    ليلي

    حالتون كه خوبه

    واما عارف :

    عارف هرآنكس است كه نفسش بر ده اش باشد .

    سلام ليلا خانوم حالتون خوبه.متناتون رو همش رو خوندم اخه چون شايد ديگه فرصت خوندن نداشته باشه.خيلي قشنگ نوشتي جالب و خوندي يه خواهش هم داشتم خوشحالم ميكني كه در اخرين پستم هم حضور سبزت رو داشته باشي و بازم من اون حرفاي زيبات رو ببينم ليلا خانوم

    منتظرتم

    در پناه الله

    سلام

    اول اينكه معلوم شد خيلي هنرمنديد!! از لاي حرفاتون همه چيز رو فهميدم.

    بعد اينكه متاسفانه به دليل برخورد غلط خيلي از مدعيان عرفان ،‏عرفان اسلامي نامش با عرفانهاي ديگر مخلوط شده و يك سري مخالفان عرفان وجود دارند كه همه را با يك چوب مورد محاكمه و سرزنش قرار ميدهند.

    بايد چشم گشود و ديد كه راه يكي است. راه ائمه عليهم السلام و لا غير!! حالا بحثهاي داخلي ديگران دردي از دردهاي ما دوا نميكند. بنشينيم و سعي كنيم به احكام اسلام عمل كنيم.

    ربنا لا تكلنا الي انفسنا طرفه عينا ابدا

    يا علي

    دستورالعمل اخلاقي از بزرگترين معلم

    پاسخ

    سلام خوش امد ميگم به اولين بازديدکننده خب نگفتي عرفان رو خوب تفسير کردم يا نه و ديدگاهم نسبت به عرفان رو قبول داري يا رد ميکني.هنرمند واقعي خداست و اوست که ما به ياد ميده چطور ببينيم و چطور ترسيم کنيم.ياحق

    سلام

    يكبار سعادت داشتم نفر اول باشم!!!

    خوب ميخونم و برميگردم.

    يا علي

    دستورالعمل اخلاقي از بزرگترين معلم

     <      1   2   3