چه روزها که يک به يک غروب شد نيامدي
چه اشکها که در گلو رسوب شد نيامدي
خليل آتشين سخن تبر به دوش بت شکن
خداي ما دوباره سنگ و چوب شد نيامدي
براي ما که خسته ايم و دل شکسته ايم نه
براي عده اي ولي چه خوب شد نيامدي
تمام طول هفته رادر انتظار جمعه ام
دوباره صبح ،ظهرنه غروب شد نيامدي
( مهدي جهاندار)