سلام

خبري خوش به شوشتر دوستان و تمامي ايرانيان وطن پرست

آبشارهاي شوشتر در بين آثار جهاني سازمان يونسكو قرار مي گيرد

شرح اين مطلب را در وبلاگ شوشتر سيتي بخوانيد

دست در حلقه آن زلف دو تا نتوان كرد

تكيه بر عهد تو و باد صبا نتوان كرد

================ يا حق ===============

ليلا بيا و کمي منطقي باش و البته نه بي احساس که اين دو هر دو در کنار هم معنا پيدا مي کنن...
عزيزم احساس سخت با لطيف هيچ تناقضي نداره... مي دوني مثل عسل که وقتي انگشت مزني بهش احساس ميکني انگشتت سنگين شده و اون عسل سخته و بالا نمياد اما وقتي به زبانت ميرسه از نرمي و شيرينيش لذت مي بري!!!
من از اين اجتماع تناقضلت لذت مي برم و از اين آرايه در کلام زياد استفائه مي کنم که نه تنها وسيله ي من براي خوش بياني است بلکه ابزاري براي انتقال افکارم نيز هست!!!
عزيزم نمي گويم از بحث چراغ بگذر ولي به قول خودت مفهوم متن مهم تر است ولي ما بيشتر داريم به حواشي متن مي پردازيم... ليلا جان من از چراغ خانه سخن به ميان آوردم که نامانوس بودن مثال تو و اشتباه بودن اون رو نشون بدم و تو دوباره از اون دفاع کردي
و من گفتم مال ما و شما نداره تو خاصيت رو زير سوال بردي و لي تو در جواب اين چيزي نگفتي!!!
ليلا جان من پنجمين باري بود که کارهاي تو رو مي خوندم ولي نظر نمي گذاشتم .ولي اين بار گذاشتم چون احساس کردم همه بي اونکه بخوان باعث پيشرفت تو بشن فقط چند جمله ي دلخوش کننده تحويل تو ميدن اما من خواستم بداني که در اين دنياي مجازي کساني هستند که بخوان بيش از همه به خودشون کمک کنن... چون اعتقاد دارم کساييکه به فکر دوستانند دويتان هم به فکرشونند...
سبز سبز/سرخ سرخ/ هميشه ي هميشه... بـــــــــــــــــــــاشي

در ضمن مگر از سوز عشق نشنيدي!؟ خب تو كه دم از احساسات لطيف مي زني بايد بهتر از من بداني كه عاشق همه طرفه مي سوزد!

حتي عشق پاك... گذشت آن زمان كه سياوش از اتش گذشت!!!

آتش واقعي زمان بود كه او رفت... از ميان باقي افراد رفت!!!

و تو اگر با زبان تمثيل مي نويسي نبايد به صراحت به خود كلمات نقش بدهي ... نوشته هاي ادبي بايد كمي لطيف تر باشند!!!

بنويس دختر و زياد بخوان...

ليلا خانوم كم طاقت اگه كمي صبور بودي بعد از چند مدت آدرس وبم رو برات مي ذاشتم...من هيچ وقت در اولين بازديد آدرس نمي گذارم مبادا مخاطب فكر كنه كه مطالبش رو مثل اكثر وب نويسان ديگه براي اين مي خونم كه اونم بياد شعرامو بخونه!!! واگه در وب مهربانو آدرس گذاشتم براي اين بود كه اون دختر از گ

نجينه ي واژگان خوبي برخوردار بود ولي با زبان روز اشنا نبود گفتم بيايد و ببيند كسي كه راتجع به شعرهايش نظر مي گذارد فردي عادي بي اطلاعات شعري نيست!!!

ليلا جان چراغ خانه ي ما و شما ندارد ...چراغ خاصيتش روشن كردن است و تشخيص با من و توست ...در دفاعيت هم از همين نظر اشتباهت دفاع كردي ولي خوشحالم كه جسارت اينو داشتي كه بياي و دفاع كني چون من خودم هم اگر نقدي به من بشود كه وارد نيست در مقام دفاع برميام!!! البته اين نقد به تو وارده و يك مورد سليقه اي مثل شعر نيست كه بگوييم خب با سليقه ي من سازگار نيست...نه !تو ماهيت و خاصيت چراغ رو عوض كردي!!! معلومه چراغ يا عقل در تاريكي به كار آدم مياد ولي تو بايد بتوني از اون استفاده كني... به هر حال از دختر فرهيخته اي مثل تو انتظار دارم كه اشكالاتش و قبول كنه.شايد احساسم زيادي لطيف است و تو نمي داني... تو هم سعي كني اگر راجع به احساس كسي نظر ميدي اول خوب اون شخص رو درك كني!!!

راستي جمله ي من به نقد كار خودم بر مي گشت ...ازت خواسته بودم كه بياي و كارهاي منو نقد كني... حتي نقد مثبت كمااينكه من اين كار رو كردم و تو مي توني نمونش رو در همان وب مهربانو ببيني!!!

خيلي متن ناپخته اي بود..خيلي!!! هيچ احدي به اين صراحت نمي تونه راجع به كيت عشق و عقل سخن بگه!!! هيچ احدي...

ببينم چراغ خانه ي شما راه را از چاه مي داند و نيك را از بد تشخيص مي دهد و بين دشمن و دوست فرق مي گذارد!؟ شايد چراغ شما خارجي باشد براي ما كه از اين كارها نمي كند... پس خاصيت چراغ اين نيست ليلي( شايد خاصي عقل اين باشد و چون چراغ در ادبيات فارسي يك اسم است نه صفت حتي نتوانستم قبول كنم ه تو صفت جايگزين اسم به كار برده اي!!!)

آدمي كه راهنماي راهش عقل است و چاشني عشق را به كار مي برد ( يا بالعكس) خود را در آتش نمي اندازد تا بسوزد و هيچ از او باقي نماند تا به انتهاي راه برسد...بلكه... بعد از وصال مي سوزد!!! تفاوت اين ها با هم مثل تفاوت ميان ماه من تا ماه گردون است!!!

راستي ابراهيم پا در عشق نگذاشت پا در آتش عشق گذاشت!!! و سوز آتش گلستان نشد چرا كه عاشق در گلستان هم باشد همواره مي سوزد فقط شعله هاي آتش بود كه گلستان شد!!!

پخته تر و پر انديشه تر بنويس...

سلام

نوشتم اما انگار ارسال نشد.

گفتم حضرت ابراهيم خليل خدا بود و پيامبر ما حبيب خدا.

تا حالا به فرق اينها دقت كرديد؟

يا علي

خواهر خوبم ليلي سلام منو پذيرا باش چند بار براي وبلاگت نظر فرستادم نمي دونم چرا ثبت نشد ولي اينبار با خودم گفتم اگه ثبت نشه ديگه نظرمو در مورد اين مطلب زيباي عشق و عقل تلفني بت ميگم خدا كنه اينبار طومارم ثبت بشه به اميد خدا:

هر چه گويم عشق را شرح و بيان

چون به عشق آيم خجل باشم از آن

گرچه تفسير زبان روشن گر است

ليك عشق بى زبان روشن‏تر است

چون قلم اندر نوشتن مى‏شتافت

چون به عشق آمد قلم بر خود شكافت

عقل در شرحش چو خر در گل بخفت

شرح عشق و عاشقى هم عشق گفت

از عشق چه توان گفت که نه گفتني است و نه شنيدني! ذوقي است چشيدني و يافتني است آمدني است و آنگاه است که عاشق بدنبال يافتن اشارات و بشارات معشوق با قدم سر ! راه مي پيمايد و هرگز به هيچ چيز

جز ساحت مقدس معشوق نمي انديشد.

که عاشقي فرموده است:

گر عشق نباشد به چه کار آيد دل

سلام همشهري عزيز

از حضور شما در وبلاگ شوشتر سيتي متشكريم.

وبلاگ شوشتر سيتي افتخار دارد تا هموطنان عزيز را با تاريخ تمدن و فرهنگ شوشتر آشنا كند.

باز هم منتظر حضور سبزتان هستيم.

سلام

عقل بهترين سرمايه است اگر هوا و هوس اجازه دهند.

به روزم

علم بهتر است يا... كدوم علم؟

ياعلي

سلام

تا خداهست .. بروز شد

تشکر

موفق باشيد

سلام

مرسي از لطفتون شماهم وب خوبي دارين

قشنگي رو گذاشتيننتم

در مورد سوالتون

واالله تو بلاگفا جاي که لينک عکس رو مي دسم خودش يه قسمت داره مي گه بالا پايين چپ يا راست

حالا تو پارس بلاگ نمي دونم اونم اصولا بايد داشته باشه

شاد باشي رقص پروانه ها

سلام ، چي قدرزيبابود نوشته ي سراسرزلال شما ،راستي كه بوي گل درقفس سهراب را ازآن استشمام كردم موفق باشي وهميشه ليلا.

سلام ممنو از اينكه افتخار داديد و سر زديد. زيبا بود و پر مفهوم .

بسوزان هر طريقي ميپسندي / كه اتش از تووخاكستر از من