سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اینم سوغات سفر ما؛ کدوم سفر؟ سفر مشهد دیگه؛ دعا گوی همه بودم،حتما میگید چرا بی خبر؟ به جان خودم ناگهانی بود. می دونید چیه من اصلا از جام، جم نخوردم.این سفرو توفیق زیارت رو به من دادند. حالاچطوریش بماند زیاد مهم نیست مهم معرفت بعد اززیارته که باید کسب کنیم. سوغات سفر رو هم خودشون جور کردند. اینم سوغات، دست کم نگیرید،بخونید دیگه
((به من گفت التماس دعا
گفتم دعای من زیاد مهم نیست
گفت دست کم نگیر دیگه!
گفتم نمی دونم چی شده و چی داره میشه
گفت هرچی شده و هرچی میشه خوبه.
گفتم من لیاقت این زیارت روندارم
گفت اول لیاقت رو میدن بعد زیارت رو،اول استجابت رو میدن بعد دعا رو؛پس دعا کن...))
یا مبتدی کل نعمة قبل استحقاقها«ای اغاز کن هر نعمت پیش از لیاقت»
درسته « او» راست میگفت.مگه بعد زیارت امام رضا علیه السلام نمیخونیم:
...وکلما وفقتنی من خیر فانت دلیلی علیه و طریقی الیه.« وهر گاه مرا بر کار خیری موفق داشتی پس راهنمایم بخیر تو شدی»
...لا تحمد یا سیدی الا بتوفیق منک یقتضی حمدا «و کسی ثنا و حمد تو را جز به توفیق تو نتواند.»
درسته نگاه نکن به خودت که مثل یه فانوس کم نورو ضعیفی،به روبرو نگاه کن،که منبع نوری که داستان نورش به مانند مشکاتی ماند که دران روشن چراغی باشد..که شرق وغرب جهان بدان فروزانست..که خدا هرکه رابخواهد بنورخود هدایت میکند.نور/35
                                                                     
حالا با تمام وجود بگو: السلام علیک یا صاحب الزمان،یا اباصالح المهدی ادرکنی.
اللهم ادفع عن ولیک و خلیفتک و حجتک علی خلقک...و حفظه من بین یدیه...و السلام علیه و رحمة الله و برکاتة.
 به گمانت اگر برای حضرت دعا کنی او دعای خیر در حقت نمی کنه؟در صورتی که او، ولیّ احسان است.
دعایی در مهج الدعوات از فرمایشات امام زمان (عج)هست که میفرمایند: و کسانی که برای یاری دین تو، از من پیروی می کنند، نیرومند کن و آنان را جهادگر در راه خودت قرار ده، و بر بدخواهان من و ایشان ، پیروزشان گردان.......
درسته ما با همین سلامی که به اقا میدیم یا همین دعای فرج که میخونیم ،یابرای سلامتیشون صدقه میدیم یا همین زیارت جمکران که میریم،امام زمان رو یاری کردیم.
و هر گاه مورد تحیت (سلام و ستایش ) واقع شدید، به بهتریا نظیر ان پاسخ دهید.(نساء/86)
پس دعامون رو دست کم نگیریم .اگر خالصانه برای ایشون دعا کنیم، حضرت هم خالصانه برامون دعا میکنند.   که دعای ان حضرت کلید هر خیر و داس هر شر است.
خداوندا: دعا میکنم وبا تمام وجود از تو میخواهم و بربازگشت  دعا وثنایم، امید بهتر دارم زیرا که شنونده  و اجابت کننده ی دعایم توهستی . یا اسمع السامعین.                                    


نوشته شده در  یکشنبه 86/2/16ساعت  9:1 صبح  توسط لیلا 
  نظرات دیگران()

(( نوای بزم شبانه شما رو به خوندن زیارت آل یاسین دعوت میکنه ،اگه نخوندی.بسم الله...))
«ازامام صادق (ع) آمده که فرمود:در تورات نوشته شده هر که تو را نعمتی داد سپاسگذاری کن، و به هر که تو را سپاس گفت انعام بنمای، که اگر نعمتها شکر گزاری شوند از بین نمی روند.......شکر مایه ی فزونی نعمتها و ایمنی از دگرگونیهاست».(کافی/ج2 )
هر پنجشنبه نامه عملمون خدمت آقا امام زمان علیهم اصلاة و السّلام عرضه میشه و ایشان از تمام کارهای ریزودرشت ما با خبرمیشند.
نامه عمل هم که الا ماشاالله درهرخطش یک خوبی به زور پیدا میشه یا اگرم پیدا بشه سه تا گناه پشت سرش هست که اون یک خوبی توش گمه.
چه کسی از ایشان به ما مهربانتر؟
حتما شنیدین که همه ی دعای امام زمان برای ماست.فکر میکنید با دیدن نامه اعمالمون و اون همه گناه، آقا بی کار میشینند
.(السلام علیک حین تحمد و تستغفر)
ما چطوری جواب حضرت رو میدیم؟
وجود مولای ما حضرت حجت(عج) از مهمترین نعمتهای الهی بر ماست.
 اما ما چی،چطور شکر این نعمت رو به جا میاریم؟
شب و روز جمعه رو چطوری میگذرونیم؟؟
یا مهمونی دعوت داریم، یا جشن عروسی، یا با دوستان و اهل خانواده به گردش و تفریح میپردازیم یا اگر خیلی نتبل باشیم تو خونه میمونیم اونم یا گوشمون درگیره یا چشممون.درگیر چی ؟؟
روایت زیر روباهم بخونیم:
در اعمال شب جمعه داریم که ترک بر خواندن شعرسفارش شده
«امام صادق(ع):مکروه است روایت شعر برای روزه دارو محرم در حرم و روز و شب جمعه».راوی گفت هر چند شعر حقّی باشد؟ فرمود آری هرچند شعرحقّی باشد.
خب حالامتوجه شدین گوش و چشم وفکرو روح و قلبمون .......چطوری درگیره؟
بازم بگم؟ مهمونی هامون، دورهم جمع شدنهامون، با شعر که چه عرض کنم با انواع الات موسیقی، به قول بعضیا جون میگیره
(در منطقه ما که اینجورهست شما رو نمیدونم).
                                             
               

                                          امان از لحظه غفلت

تمام نعمتهای ظاهری وباطنی ماازشاخه های این نعمت بزرگ-یعنی وجودامام- است(واتمم نعمتک بتقدیمک ایاه امامنا).

باز«ازامام صادق(ع):شکرانه نعمت دوری از محرمات است و تمام شکر این است که بگویید الحمدالله » 
کو دوری کردنهای ما؟ کوالحمد گفتنهای ما؟
میدونید که نمیشه یه هفته کمیل و ندبه بخونیم هفته دیگه مثل جماعتی که بالا ازشون گفتیم باشیم.اداء شکر ما را به نعمتهای بزرگ نائل میگرداند.
(لئِنْ شَکرتُمْ لاَزیدَنّکُمْ).چه نعمتی بالاتر ازظهورحضرت ؟ به نحوی که ما را ببیند وما هم ایشان را ببینیم.
(متی نرانا و نراک).
دیگه بس نیست این همه کفران نعمت؟(تاکیدم بیشتر به خودم هست)
دعاهای زیادی وارد شده که با خوندنشون بتونیم تا حدودی شکر این نعمت روادا کرده باشیم جای دوری هم نمیخوایم بریم تو هرخونه ای مفاتیح الجنان پیدا میشه فقط کافیه نیت کنی و ...........
راستی اگه حال دارین آیات 16تا 17 سوره سباء رو بخونید تانتیجه کفران نعمت رو بهتر متوجه بشید(عبرت آمیز برای گوشهای شنوا و چشمهای بینا).ترجمه فارسی رو در کامنتها براتون گذاشتم.


نوشته شده در  جمعه 86/2/7ساعت  4:30 عصر  توسط لیلا 
  نظرات دیگران()

اگرمیخواین نفس گرم برادرعزیزمون آقای اکبری روگوش کنید، نوای  امشب بزم شبانه  رو گوش بدین. (مگه هر کی که بد شد دل نداره)
به دل خودم که خیلی میشینه.
جاتون خالی جمعه  بعد ظهر خدا قسمت کرد با اهل مسجد محل ، یه سفر زیارتی درون شهری داشتیم
حرم نورانی  امام زاده محمد بن زید (ع)
اگه بخوام کاملتر بگم امامزاده محمد بن زید بن علی بن حسین(ع).زید همون پسر امام سجاد(ع) هستند که میگند بعد ایشون باید امام  مسلمین میشد.
حرکتمون با چند صلوات شروع شد حالا که رسیدیم هر کی پیاده میشد میگفت: انشاالله کربلا!  انشالله کربلا!
زیارت اولاد امام اومدیم بازم میگیم کربلا! اصلا من با این موضوع مشکل دارم دست خودم هم نیست
چرا هر کجا میریم نرسیده میگیم انشاالله کربلا!
تو کارهای خودمون هم که بخوای خوب ریز بشیم میبینم اگه بخوایم رییس یه جایی رو ببینیم پله پله مارو میبرند اول دفتر دار بعد  نماینده بعد وزیر ووووووو بعد رییس تازه رییس رو هم در بعضی مواقع فقط از طریق نماینده خصوصیش میتونیم باهاشون حرف بزنیم. اما تو مسایل معنوی  اول میخوایم رییس رو ببینیم .
آخه  زیارت  امام حسین (ع) در کربلا رو میگند زیارت خداوند در عرش ، خیلی حرفه!!! نه؟؟
حالا اینجا بپذیرند، ما بامعرفت زیارت رو انجام بدیم شاید نگفته خودشون دادند.
یه لحظه با خودم گفتم کربلای من کی هست؟
چرا من به زبونم نمیاد بگم
انشاالله کربلا!
مگه ما تو زیارت عاشورا نمیگیم السلام علی اولاد الحسین خب این امام زاده هم یکی از اولادان امام حسین هست، پس این چیه که باز هم این جمله تکرار میشه ؟ انشاالله کربلا!
میدونید به چی فکر میکردم یادم اومد سال گذشته فکر کنم همین موقع ها بود با همین گروه مشرف شدیم اینجا!
یادم اومدعهدهای کنار ضریح رو که با آقا بستم و ..........الان !!
حالا فهمیدم چرا نمی تونم مثل بقیه بگم
انشاالله کربلا!
  منی که زیارت اولاد امام حسین (ع) روم تاثیر مثبت نداشته چطوری میتونم زیارت خودشون رو طلب کنم ؟
گفتم آقا روم سیاه من همون دروغگوی پارسالی ام، دروغگویی که به خودش هم دروغ بگه مثل دزدی میمونه که از خودش بدزده، اومدم اما نمی گم چی بده یا انشالله کجا! اومدم سنگهای پارسالی رو که باهم واکندیم بگردم شاید پیداشون کنم آخه آقا الان میفهمم ظرفی که شما با محبت پرش کردی ناغافل دم در، یا نمی دونم بین راه، از دستم افتاد و شکست . من بی عرضه حتی سعی نکردم جمعش کنم. 
 یکی از این خانم های که باهامون بود شصت سال رو داشت چقدر قشنگ دودستی ضریح رو گرفته بود التماس میکرد و با اون لهجه محلی خودمون میگفت:( بخدا مِرَم هَمونْ جو مونُم دیگه هم نَمی یام) می گفت کی منو ببره کی بیاره میرم همون جا.........نمی دونید، قشنگ میتونستی سوز درونش رو حس کنی که چیزی رو که داره طلب میکنه ازته دل میگه
تا الان پیش اومده با صدای بلند  چیزی رو از خدای خودت طلب کنی ؟ خب این  یک درخواست بزرگ هست دیگه نه؟ میدونید که  کربلای واقعی  رو به هر کسی نمیدن
راستش حسودیم شد، آدم چقدر باید از خودش مطمئن باشه که اینجوری حاجتش رو بلند بلند بخواد.
 اما من چی؟ مجبور بودم آروم ترین و زیر ترین  گام صدام رو پیدا کنم و فقط بگم که چی کردم ، نه اینکه چی میخوام.
نماز رو که خوندیم  حاج آقا شرف الدین چندتا حدیث گفت یکیش که خیلی به دلم نشست این بود: خداوند جوان  تایب را دوست دارد.(نشنیدم از کدوم یک از معصومین بود) اینجا هم حرم اولاد امام حسین هست دعا مستجاب میشه، جوونها نماز و توبه کلید مشکلهاتونه. یعنی توبه کنیم ، توبه هم یعنی به اون گناه برنگردیم دیگه .
یادم میاد در سوره( ص/41 ) شکوه ی حضرت ایوب به خداوند:(یاد کن بنده ما ایوب را........عرض کرد شیطان مرا رنج و عذاب رسانید) و دردو  ایه بعد خداوند میفرمایند: (......نعم العبد انه اواب)( او خوب بنده ای است او بسیار رجوع  کننده است )و بعد خدا درهای رحمتش رو به روش باز میکنه و بقیه ایه که فکر میکنم خوندن این چند ایه خیلی امید به ادم میده. امید به بازگشت
میگم ماها چطوری توبه میکنیم؟ یا اینجوری بگم تا چند ساعت بعد توبه میتونیم رو حرفمون ثابت قدم بمونیم؟
اصلا ما اون جوان تایبی که خدا دوسش داره،شدیم ؟ تا بعد استغفار درهای رحمت رحیمیه اش رو به رومون باز کنه؟؟؟؟
حالا هی بگیم انشاالله کربلا!


نوشته شده در  یکشنبه 86/2/2ساعت  4:4 عصر  توسط لیلا 
  نظرات دیگران()

میلاد با سعادت نبی مکرم اسلام،حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم)

و سلاله پاکش،امام جعفر بن محمد الصادق (علیه السلام)را به تمامی مسلمین جهان تبریک می‌گویم.

شاید بگین چرا اسم مطلب رو کرم اباالفضل گذاشتم .هر چی فکر کردم تو این شب بزرگ و عزیز چی بنویسم که

 در شان و مقام رسول الله (ص) و امام صادق (ع)  باشه چیزی به ذهنم نرسید.

 واس خاطر همین متوسل شدم به خاطرات گذشته اگر حوصله داری بخونی  بسم الله ..

روز ولادت حضرت عباس بود، ( 4شعبان 1381 ).تلویزیون روروشن کردم بین الحرمین رو نشون میداد

کانال دیگه مشهد الرضا ، کانال دیگه حرم بی بی حضرت معصومه،یهو دلم گرفت ، گفتم خدایا هر کسی یه جایی داره

ما هم به همین ضریح کوچولو که تو شهرمونه دل خوشیم . به مامانم گفتم :میای بریم کربلا؟

گفت بریم ، درسته اینجا کربلای ماست (اگر دوست داشتین در موردش چیزی بدونید دربخش آرشیو وبلاگ 

مطلب کربلایی دیگر روبخونید).

خیلی شلوغ بود، یکی شیرینی می داد، یکی با صدای بلند زیارت میخوند، ملا کاظم خادم اونجا هم قصیده مشکل گشا رو میخوند

با اون نفس گرم و همیشگی .

گفتم آقا اومدم اینجا گریه کنم دلخور نشی ها دست خودم نیست .روبروی ضریح نشستم گفتم امروز میخوام اینجا نماز بخونم

 هر کی هم دید ببینه (چون مقید هستم موقعی که نماز میخونم کسی من رو نبینه).نماز زیارت رو که سلام دادم

دیگه خودم نبودم اشکام ، قفل دلم رو باز کرد؛ روز ولادت و اینقدر گریه!!!! این همه دلتنگی و اشک برا چی بود؟؟

نکنه حضرت زهرا ناراحت بشه ؟؟ خودم رو کمی جمع و جور کردم  از زیر چادرم میدیم که مردم دور ضریح طواف میخورند

 یه لحظه طواف خانه خدا جلو چشمم مجسم شد و  این دعا اومد روزبونم، گفتم:آقا میشه یه روز من هم کعبه رو ببینم

 و دورش طواف بخورم اما اشک امونم نداد که بقیه حرفم رو بگم .

خلاصه اون روز یه حالی داشتم که اگر بخوام تعریفش کنم به جرات عاجزم یه حال عجیب که فقط حضرت عباس درکش کرد.

یادم نیست چند روز گذشت تلفنمون زنگ خورد.لیلا سلام دوست داری بری مکه ؟سلام ، چرا که نه ؟

پس خبرت میکنم گوش به زنگ باش

درسته خاله ام نوبت سفر مکه اش رو به خاطر امتحانات بچه هاش به من داد. (ای بنازم به کرمت اباالفضل)

تمام کارهای سفرم خود به خود درست شد.تازه فهمیدم تو کاروان من دوتا از دایی هام با خانم هاشون هم هستند.

(بازم بنازم به کرمت ابالفضل).

هم اتاقیم هم یه دانشجوی رشته کامپیوتر بود( مریم) که اونم از همون روز اول تو مصلای کربلایی های اهواز باهاش آشنا شدم .

یه دل باصفا داشت که هنوزلنگه اش رو پیدا نکردم. (بازهم بنازم به کرمت اباالفضل)

روز( 23 ربیع الثانی سال 1382) تو یکی از روزهای گرم تیر ماه، عازم مدینه منوره شدیم.

اما من هنوز مست و مدهوش اون روز بودم . مهر حضرت عباس با من مسکین چها کرد وتا کجا کشوند.

لیلا کجا و مدینه کجا ، ای بقربان اون همه لطف و کرمت که اگه بخوای بدی خوبش رو میدی 

تمام مسیر جده تا مدینه رو پلک نزدم تو فکر هیچ چیز نبودم تمام وجودم رو ترس گرفته بود بدون اختیار سوره توحید رو میخوندم

و اشک میریختم اما این بار اشکم پر ترس بود .با صدای مدیر کاروان که گفت اینجا حرم پیغمبر اسلام

محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم است بر جمال پاکش صلوات همه همسفریهام بیدار شدند.

(اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم) چه نوری ! چه عظمتی ! و چه هیبتی !

نماز صبح رو تو هتل خونیدم و راهی حرم شدیم.خای همتون خالی السلام علیک یا رسول الله

 بعدش رفتیم زیارت ائمه بقیع اونجا فقط یه چیزه که میشه ازش یاد کرد، اشک و دیگر هیچ!!!

  دیوار بقیع و اون آهنهای سبز رنگ و دخیل هایی که باید به یاد دوستان می بستیم یادش بخیر؛

بازم صدای مدیر کاروان بود که همه ما رو متوجه خودش کرد.عزیزان خوب دل بدین ،قشنگ اشک بریزین،

ام البنین مادر حضرت عباس اینجاست شما رو میبینه ،ازش بخواین (اینجا هم نام ابا الفضل)

ایشون گفتند بشینید تا زیارت ائمه بقیع رو بخونیم کتاب دعام رو باز کردم وشروع به خوندن کردیم

بین دعا مداح کاروان کوک نفسش  گرم شد و شروع به خوندن کرد. داشتم با خانم ام البنین درد دل میکردم

و میگفتم که چطوری شد که اینجام دیدم یه پر خاکستری رنگ از پرهای کبوترای بقیع رو کتاب دعام نشست.

گفتم یعنی میشه من هم حاجتم رو بگیرم، یعنی به من هم نگاه می کنی دیدم یه پر دیگه رو کتابم نشت،

 نمی دونی اون روز با دلم چیکار کردند.از بس برام سنگین بود تاب نیاوردم صدام تمام اون منطقه رو گرفته بود.اون دوتا پر کبوتر تودستم و...(ای بنازم به کرمت یا اباالفضل کجا ما روکشوندی و چها با دل ما کردی.

(نمودی بی سر و سامانم ای عشق     نمودی پر گهر دامانم ای عشق)

(اون دوتا پر رو هنوز دارم و به رسم امانت نگه شون داشتم تا ببرموش کربلا "انشاالله")

به گرد شمع رخسار تو چون پروانه می گردم                   مکن عیبم به دنبال دل دیوانه می گردم

از آن روزی که دیدم خط و خالت نیک دانستم                    به دامت مبتلا با شوق آب و دانه می گردم

دل از آن تو می باشد، ندادم تا که  پس گیرم                     من بی دل کنون دنبال صاحبخانه می گردم

خاطرات سفر زیاده اگه خواستین تو کامنتها براتون میگم ممنون که تا اینجا دل من رو همراهی کردین

 امیدوارم به زودی کرم ابا الفضل العباس  (ع) شامل حال تک تک شما بشه و راهی سرزمین نور بشید.

 در پست بعدی داستان شفای یکی از دوستانم که ازهمین ضریح کوچولو سلامتیش رو بدست آورد روبراتون مینویسم . انشاالله.یاحق.

اینم حدیثی از امام صادق (ع)  که برای تبرک میزارم.بخونید و ما رو هم دعا کنید.امام صادق علیه السلام  می فرماید 
شمارا سفارش میکنم به دعا کردن زیرا به هیچ چیز به مانند دعا به خدا سفارش نمی شوید

و دعا کردن برای هیچ امر کوچکی را به خاطر کوچک بودنش رها نکنید زیرا حاجتهای کوچک نیز به دست همان کسی است

 که حاجتهای بزرگ به دست اوست .


نوشته شده در  پنج شنبه 86/1/16ساعت  9:43 عصر  توسط لیلا 
  نظرات دیگران()

دوستان پارسالی و امسالی سلام

آغاز سال 1386 و تقارن زیبای این سال با، ماه ربیع الاول بهار ماهها را به همه شما تبریک میگم .

                                                   

آری بهار ماهها ربیع الاول است چرا که آثار رحمت الهی و ذخایر برکات خداوندی در این ماه پدیدار میشود و انوار جمال الهی بر زمین و زمینیان میتابد. ولادت رسول اکرم صلی الله علیه وآله که مثل آن در گیتی اتفاق نیفتاده، در این ماه بوده است.

((خلق و خوی محمّدی داشته باشید))

 اینم یه دعا، اول سالی بخونید و آمین بگید ما رو هم دعا کنید. یاحق 

((اللّهم اجعل محیای محیا، محمدِ و آل محمد و مماتی ممات، محمدِ و آل محمد))

 


نوشته شده در  پنج شنبه 86/1/2ساعت  5:8 عصر  توسط لیلا 
  نظرات دیگران()

<      1   2   3   4   5      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یک رمضان و یک امام حسن!
آهنگ دلنواز!
[عناوین آرشیوشده]