• وبلاگ : بزم شبانه
  • يادداشت : خدايا هر چه بي طلب به ما دادي به سزاواري ما تباه مکن
  • نظرات : 9 خصوصي ، 31 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     

    سلام ليلاي گرامي

    بي اختيار با خواندن دو سه خط اول اين پست ياد اين بيت حافظ افتادم كه خدايش بيامرزدش... بقيه را هم البته تا آخر خواندم كه نوشته هايتان خواندني است اما ترجيح مي دهم فقط همان بيت را بنويسم

    كاروان رفت و تو در خواب و بيابان در پيش
    كي روي؟ ره زه كه پرسي؟ چه كني؟ چون باشي؟

    به اميد ديدار و شاد باشيد

    با سلام به شما دوست عزيز در عرصه وبلاگ نوسي
    براي ارتباط بيشتر و افزايش بازديد وبلاگهاي همسو اقدام به افتتاح لينک باكس پيامبر (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم) کرده ايم؛ چنانچه تمايل داريد، لينك شما در اين باكس قرار بگيرد، كد ما را در قالب وبلاگ خود قرار دهيد و از طريق ارسال لينك موضوع را به اطلاع مدير برسانيد. با تشكر مدير لينك باكس پيامبر (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم)
    آدرس: http://pyambarlink.parsiblog.com
    کد لينک باکس:
    <iframe src=http://pyambarlink.parsiblog.com/links frameborder=1 width=100% height=200px scrolling=auto></iframe>

    سلام ليلا

    از متنت استفاده كردم

    ما در هر كجاي جاده كه باشيم مهم حركته و اگه حركت نكنيم

    هرچند نزديك اما به هدف نخواهيم رسيد

    موفق باشي

    با سلام و ادب

    مطلب مفيد و قابل استفاده اي بود

    موفق باشيدارتداد و آزادي عقيده؟

    هوالحي

    کشاورزي چيني اسب پيري داشت که از آن در کشت و کار مزرعه استفاده ميکرد.يک روز اسب کشاورز به سمت تپه ها فرار کرد.همسايه ها در خانه ي او جمع شدند و به خاطر بد شانسي اش به همدردي با او پرداختند. کشاورز به آنها گفت:شايد اين بد شانسي بوده و شايد هم خوش شانسي فقط خدا ميداند
    يک هفته بعد؛ اسب کشاورز با يک گله اسب وحشي از آن سوي تپه ها بازگشت. اين بار مردم دهکده به او بابت خوش شانسي اش تبريک گفتند. کشاورز گفت: شايد اين خوش شانسي بوده و شايد بد شانسي فقط خدا ميداند
    فرداي آن روز وقتي پسر کشاورز در حال رام کردن اسب هاي وحشي بود؛ از پشت يکي از اسب ها به زمين افتاد و پايش شکست. اين بار وقتي همسايه ها براي عيادت پسر کشاورز آمدند؛به او گفتند :چه آدم بد شانسي هستي کشاورز باز هم جواب داد : شايد اين بد شانسي بوده و شايد هم خوش شانسي؛ فقط خدا مي داند.
    چند روز بعد سربازان ارتش به دهکده آمدند و همه جوانان را براي خدمت در جنگ با خود بردند؛به جز پسر کشاورز که پايش شکسته بود. اين بار مردم با خود گفتند: کشاورز راست مي گفت؛ ما هم نمي دانيم شايد اين خوش شانسي بوده و شايد بد شانسي فقط خدا ميداند؛ آري تنها خداست که ميداند
    نسيم وصل به افسردگان چه خواهد كرد؟؟بهار تازه به فصل خزان چه خواهد كرد؟؟به من كه سوختم از داغ مهرباني خويش,,جفا و وصل تو نا مهربان چه خواهد كرد؟؟

    سلام...

    مطلب اخرتون رو خوندم و لذت بردم .......يه سرب به ما بزنيد.

    يا علي يازهرا

    سلام خانومي

    متن رو قبلا هم خونده بودم يعني همين جا..ولي كامنت نذاشتم بودم..

    يه چيزي!!

    چرا فونتت رو اينقدر ريز ميگيري؟

    درشت تر بگير راحت تره خوندنش....به ما رحم كن ...

    خيلي دوست داشتم يه بارم شده با نهايت پاكي اينو بگم:

    مرا تا باشد اين درد نهاني توراجويم که درمانم تو داني

    از دل داري هاتم تشكر

    يا حق

    با سلام خدمت شما همشهري عزيزم وبلاگ خفني داري خداييش خيلي حال کردم باهاش به وبلاگ ما هم سر بزن يادت نره

    با سلام و تشكر از نظرتان.

    لطفا وبلاگ مرا به لينك وبلاگتان اضافه نماييد.بنده شما را لينك كرده ام.

    سلام وعرض ادب بنده را پذيرا باشيد.نيايش شما به درگاه باري را با تامل خواندم و تلذذ بردم!خداوند هاديست وبراي بندگانش راههاي مختلفي كه منتهي به هدايت مي شود تدارك ديده است.شما از يكي از اين صراطها در حال عبوريد.اميدوارم در اين مسير به هدفتان برسيد.ما گنهكاران را از دعاي خير خويش محروم نفرماييد.پيروز باشيد.يا هو
    اللهم عجل لوليك الفرج و اجعلنا من خير اعوانه و انصاره و المستشهدين بين يديه...
    سلام عليكم !
    راستش همه رو مي دونم..راهمو پيدا كردم، اما هي به بيراهه مي رم...دعا كنيد سربه راه بشم... خيلي زود آپ كردم، اما مي دونم خودمم كه خيلي زوده، من ديگه بايد برم، بايد برم ..... بايد برم....و ببينم اونجارو و شب هاي خلوتش رو يا خلوت شب هاش رو....اگه حدس زدي كجاست؟؟؟ نه مناطق جنگي نيست، به فكرت هم نمي ياد. با اين مطلب به روز شدم و ديگه نمي يام تا دو هفته ديگه، توي خلوت شب هاي اونجا تو رو هم دعا مي كنم. فقط اگه برنگشتم، حلالم كن...جدي مي گم...يازهرا.

    سلام قول من رب العالمين

    خواهر خوب و مهربانم سلام برادر كوچيك خودتو از كنار مرقد مطهر بي بي فاطمه معصومه (س) پذيرا باش دلم براتون خيلي تنگ شده بود براي حضور سبزتون تو وبلاگم لحظه شماري ميكردم ولي ميديدم كمتر زير پاتونو نگاه ميكنين راستي من همراهمو واگذار كردم به يكي از دوستانم ديروز به من گفت كه لطف فرمودين و اس ام اس فرستادين ممنونم و شرمنده كه نتونستم جواب بدم. به خدا حرف براي گفتن زياده اما فرصت عمر كوتاه وبلاگ با صفاتو خوندم نه يك بار نه دو بار بلكه چندين بار تا تونستم يه كم به عمق نوشته هات برم نوشته هايي كه اگه كسي تو بحر اونا فرو بره به جز زلالي و صفا و يك رنگي تو اونا نمي بينه نوشته هايي كه رنگ و بوي خدايي دارن نوشته هايي كه دست آدمو ميگيره و با خودش ميكشونه تا دم در خونه خدا. خواهر خوبم ليلي:

    هميشه بايد از خدا بخواهيم تا با رحمتش با ما برخورد كنه نه با عدلش كه اگه با عدلش با ما برخورد كنه وا ويلا

    جاده اي كه برامون ترسيم كردي عين حقيقته جاده اي كه خيلي ها با چشم دل تا انتهاي اونو ميبينن و مثل يه جاده واقعي همه علائم و اخطارها و تابلو هاي راهنماي اونو در نظر دارن. ميدونن كه اگه فلان جا گردش به چپ يا گردش به راست بي موقع انجام بدن از جاده منحرف ميشن. ميدونن اگه تو اين جاده با سرعت غير مجاز حركت كنن هيچ موقع به انتهاي مسير و سر منزل مقصود نمي رسن. خوشا به حال اونايي كه هميشه حواسشون به سراج منير اين جاده هست جاده اي از خاك تا افلاك. جاده اي از ازل تا ابد. جاده اي از دل تا خدا.

    پاسخ

    سلام، اي خوش انصاف، ايها الناس اين داداش محمد ما (ده تا )وبلاگ داره ، من فقط تو سه تاشون نظر نمي دم اونم چون وبلاگ ورزشي هستند و مربوط به اقايون اما تو بقيه کامنت که چه عرض کنم طومار ميزارم. شاهد باشيد ديگه داداش من زير پاهام جز خودم کسي ديگه رو نمي بينم شما تاج سر ماييد.خادم افتخاري مسجد جمکران، بچه محل بي بي حضرت معصومه (س)، جاش تو قلب منه ،يادش ذکر زبون منه و نورش روشني بخش راهم ،يا حق

    سلام دوست عزيزم

    مطلب زيبائي بود. در ضن ممنون از حضور گرمتان.

    موفق باشيد.

       1   2   3      >